معرفی وبلاگ
محسن خسروجردی هستم خبرنگار و نویسنده مجلات فرهنگی، اجتماعی، علمی و سینمایی هدفم از ایجاد این وبلاگ قرار دادن یادداشت های شخصی ام درباره مسائل مختلف به خصوص مباحث سینمایی است.
دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 187515
تعداد نوشته ها : 11
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

ساعت 14 با مهدی مک لارن ایستگاه علی آباد مثل همیشه سر وقت به محل قرار رسیدم با نه دقیقه تاخیر حرکت به سمت نمایشگاه قرآن .

15 و 45 دقیقه نمایشگاه : در بسته است عده ی زیادی در پشت در بسته در انتظارند شاید بیاید ون های مخصوص نمایشگاه .

از در دیگری وارد شدیم ، در کنار منتظران دیگر ایستادیم تا ماشینهای مخصوص بیایند در حال صحبت بودیم که دو چهره ی آشنا خانم عزتی ( عشق آبی ) و خانم عطایی (آنشرلی ) در صف انتظار حاضر شدند و به ما ملحق شدند .

غرفه ی تبیان ساعت 14 و 55 دقیقه مثل همیشه وقت شناسی مهدی و پنج دقیقه زودتر حاضر بودن باعث شد ما اولین نفراتی  باشیم که در غرفه حاضر شدیم . آقای حریریان آمد و گویی در روح غرفه دمید و سیستمها روشن شد و بازدیدها شروع شد . هومن حسینی هم به جمع ما اضافه شد و پس از اندک زمانی دوست خوبمون از مسئولین سایت جناب تقی زاده نیز به غرفه وارد شدند کار شروع شد کاری دلچسب و شیرین که سختی های آن را می پوشاند . بازدید کنندگان زیادی آمدند و هر کدام در بخش خاصی سوال داشتند و من تا حدود 90 درصد توانستم پاسخگو باشم و آنها را راضی نگاه دارم . اتفاق جالبی که رخ داد حضور هنرمند عزیزمان جناب مهدی فقیه در غرفه بود که بسیار بسیار من خوشحال شدم که  سایت را به ایشان معرفی کردم..

...

افراد متفاوت برای بازدید می آمدند ، خانمها و آقایانی که اکثرشان سایت را می شناختند و حد اقل یک بار اسم آن را شنیده بودند و آنهایی هم که آشنا نبودند وظیفه ی ما بود که به آنها سایت را بشناسانیم ، من در این نمایشگاه فهمیدم که چه ملت گشاده رویی داریم و چه قدر مردم دوست داشتنی در ایران زندگی می کنند و شاید این از ویژگی های قرآن کریم باشد که افراد خوشرو را به خود جذب می کند یا باعث خوشرویی انسانها می شود .

دو نوجوان عزیز و گل بودند که من آنها را هیچ گاه فراموش نخواهم کرد ، دخترکوچولویی با قلب پاک و معصوم به همراه برادر باهوش و متفکر و خوش قلبش با سایت کار می کردند ، من به دختر خانم گفتم شما از اینترنت استفاده می کنید : خیلی زیبا با لبخندی آسمانی به من گفتند بله  . گفتم از چه سایتهایی استفاده می کنی ؟ جواب داد : بیشتر از سایت گوگل . واقعا بچه های باهوشی داریم و چه قدر زیبا بود اون لحظه برای من ، براش قسمت کودک و نوجوان رو شرح دادم و بسیار لذت برد که چه قدر مطالب علمی جالب با گرافیک بسیار زیبا برایش در سایت تبیان موجود است ، برادر کوچکش هم به درخواست من به سمت کامپیوتر آمد ، چه قدر پاک و معصوم اشک تو چشام جمع شده بود یعنی خدا چه قدر بچه ها را دوست دارد که چنین پاک آنها را به دنیا می فرستد ، از او نیز پرسیدم که چه استفاده ای از نت می کند : جواب داد : من بیشتر تحقیقاتم را در سایت انجام می دم وای خدای من ، واقعا بچه های ایرانی باهوش ترینهای دنیا هستند برای اون نیز بخش کودک و نوجوان را معرفی کردم و از دیدن مطالبی مثل رادیو چه طور کار می کند و ابن سینا خوشحال شد و سریعا برای عضویت اقدام کرد ، چه قدر خوشحالم که خواهر برادری به آن پاکی و معصومی از آن روز همسایت من خواهند شد ، انشاءالله سایت تبیان و مطالب مفیدش بتواند جوابگوی اشتیاق توصیف ناپیذیر آنها برای علم آموزی باشد ، این برادر خواهر هیچ گاه از ذهن من نخواهند رفت و درس عشق و پاکی و بزرگی را از آنها آموختم .

حضور مهندس احمدی در سایت و دیدن ایشون که همیشه فعال و اکتیو هستند به من انرژی داد تا اکتیو تر و فعال تر از قبل کار کنم ، مهندس روستایی نیز در غرفه حاضر شدند و چهره ی ایشون با اون تبسم زیبایی که بر لب دارند و صدای لطیف و آرامش دهنده ی ایشان به من قدرتی بیش از پیش داد و فعال تر از قبل به کارم پرداختم .

 

مهدی سلحشور واقعا فعال بود و گاهی با دیدن او به خودم می گفتم مهدی چه جوری این همه پر انرژیه . ولی وقتی یادم می آمد که او عاشق تبیان است به خودم یاد میدادم که عاشق کارم باشم تا بتوانم از عهده ی سخت ترین کارها در بیایم .

یکی از بهترین قسمتهای سایت تبیان قرآن آنلاین آن است که بنده به شخصه مشاهده کردم که برای هر کسی آن قسمت را توضیح دادم سایت تبیان را بهترین خواند . لینک قرآن آنلاین تبیان به همراه تفسیر http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=18393

در هنگام اذان آنقدر کار دلچسب بود که یادمان رفته بود روزه هستیم و گرسنگی را فراموش کرده بودیم بچه ها خدا قوت چه روزه ی دلچسبی بود این روزه . به همراه دوستان به سمت وضوخانه رفتیم و نماز را خواندیم ( این نمایشگاه عقاید من را محکم تر و قوی تر از قبل کرد و بسیار خوشحالم که رشد بسیاری در همین چند روز کردم ) افطاری بسیار عالی تبیان که واقعا دلچسب بود  و از همه ی مسئولین ممنونم .

بازدید کننده ها بعد از افطار هم زیاد بودند و به همگی آنها پاسخ های لازم را ارائه دادیم .

ساعت به نیمه شب نزدیک شد و رسیدیم به حماسه ی خداحافظی بعد از خداحافظی با دوستان و مهندسین گرامی حاضر در غرفه و خدا قوت به مهندس روستایی که تا آخرین ساعت در غرفه حضور داشتند به سمت در خروجی رفتیم جناب تقی زاده و دوست خوبمون آقای سلحشور با هم راهی راه منزل شدند و من ماندم تنهای تنها به همراه هومن عزیز ، بالاخره یه جوری تونستیم به خونه برسیم ولی اگر مسئولین  مترو در اختیارمان قرار می دادند خیلی عالی میشد برای نمایشگاه قرآن مترو رو تا ساعت 12 می گذاشتند  . خدا کنه امکانش فراهم بشه ، حداقل اتوبوسها باشند کارمون درست میشه .

روز بسیار عالی بود ، رویایی و فراموش نشدنی انشاءالله از این روزا نصیب شما هم بشه .

نماز روزه هاتون قبول حق الهی باشه .

تا خاطره ی روز دیگری از تبیان و غرفه ی بسیار زیبایش خدانگهدار .


دسته ها :
چهارشنبه سیزدهم 6 1387
X